تو خوبی
سلام
میخواستم واسه چهار مطلب قبل تک تک بنویسم اما ترجیح میدم همه شون رو یه پست اختصاصی اختصاصی کنم
بزار این طوری شروع کنم مثه همیشه یه مثال دست به نقد تا عمق مطلبم دستت بیاد
تا حالا شده دروغ بگید بعد شرمنده بشید بخوایید از اون جا فرار کنید حس شرمندگی اون لحظه چقدره
تا حالا شده کسی کاری کنه واسه تون بعد احساس دین کنید حس دین اون لحضه چقدره
من
شرمنده ام و مدیون
نه واسه این چند روز واسه این چند سال حالا این چند روز یه ++ بهش اضافه کرد نه از دست تو کار تو
از دست خودم و کارا خودم در حق تو
دو روزه میخوام ببینمت و واسه این تغییر باهات حرف بزنم راستش زیرش میخواستم همون روز بنویسم اما گفتم نه صحبت کنیم بهتره
ببخش واسه خواسته های نابجای من, من همین تو میخوام
هههه دیشب خوردم زمین هنوز سرم (پشت سرم بالا تر از گردن) درد میکنه جایی که خورد زمین .
♥ اینو من به نوشتت اضافه کردم البته با اجازه♥
جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم
گر همچو همای از عطش عشق بسوزم
از آتش دوزخ نهراسم ..نهراسم