انتظار دوست اشتنی

سلام عزیزم این نوشته خودمه هرچند من همیشه توی نوشتن مشکل داشتم ولی حرف دل فکر کنم فرق داشته باشه

من واسه رسیدن زمانی که دیگه مال خود خود خودم باشی یه پتو و بالشت مشترک داشته باشیم و من دیگه نترسم و بهم بگی لالا کن من کنارتم ،  واسه صبح که بیدار میشم چشم به چشای خواب تو بیفته و هی نگات کنم و برم برات صبحونه اماده کنم بعد بیام با بگاز گرفتنت بیدارت کنمو پتو رو از روت بکشم توهم بگی نکن میام میکشمت هاااااااا

واسه لقمه گرفتنات واسه دیر شدنات بدوبدو رفتنات که با بوس بدرقه ات کنم تو هم بگی کوچولوی خودم کارم تموم شه زود میام خونه  پیشت وقتی هم میایی هرچی صدام کنی جوابتو ندم تا دنبالم بگردی یهو بپرم بغلت ....هی بهم بگیم دیدی اخرش همونی شد که خودمون خواستیم ....

من تا رسیدن اون زمان ایوب بودن رو دیکته میکنم 

           دوستتتتتتتتت داااااااارم

.

 

.

 

یادمم نمیره برای نوشته ام موضوع انتخاب کنم